داستان کوتاه طنز (3لاک پشت)
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
داستان کوتاه طنز (3لاک پشت)
نوشته شده در یک شنبه 22 تير 1393
بازدید : 391
نویسنده : حسین و محمدکاظم

يه روز 2 تا لاک پشت ميرن سفر و با خودشون چند تا نوشابه هم ورمي دارن تا وقتي رسيدن بخورن.

یه سال طول مي کشه تا برسن. وقتي ميرسن يادشون ميفته که با خودشون استکان نبردن. يکيشون داوطلب ميشه که بره استکانا رو بياره ولي ميگه بايد قول بدين که تنهايي نخورين ها. دوستاشم قول ميدن که نخورن.

يه  سالي مي گذره دوستاش ميگن بابا اين نيومد بيا نوشابه ها رو بخوريم. تا درنوشابه رو باز مي کنن يهو لاک پشته از لاي سنگها مياد بيرون ميگه نامردا! نگفتم اگه برم مي خورين؟!؟؟؟؟؟؟؟؟





مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: