اعتراف میکنم من هنوز با این سنم نمیدونم چه جور باید از آفتابه استفاده کنم!
دارم دنبال ی لوح فشرده آموزشی طرز استفاده از آفتابه میگردم!اعتراف میکنم بچه که بودم والیبال نگاه میکردم،فکر میکردم این بازیکن لیبرو که لباسش با بقیه فرق میکرد جاسوس تیم حریف بود! جاسوس به این تابلویی؟!!
از وقتی درستشو فهمیدم ۳۰کیلو کم کردم! .
.
.
.
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم همه ی پولام رو جمع میکردم بعد میبردم تو باغچمون دفن میکردم بعد به داداشم میگفتم من یه گنج تو باغچه هست داداشم میرفت باغچه رو کاملا میکند پولارو برمیداشت میرفت خرج میکرد یعنی یه همچین داداش مهربانی دارم من!!اعتراف میکنم ی بار مادرم ی 10تومنی برا تولدم داد تا 1ماه فکرمیکردم 100تومنیه.بچه بودم دیگه
اعتراف میکنم کلاس دوم ابتدایی که بودم، شبا موقع خواب گریه میکردم، حتما میپرسید چرا؟!
راستش یاد درسایی می افتادم که معلم هنوز تدریس نکرده بود و با خودم میگفتم من چجوری اینارو یاد بگیرم و این میشد که میزدم زیر گریه، بابام هم نصفه شبی پا میشد درس رو که معمولا ریاضی بود بهم یاد میداد، منم یاد میگرفتمو بعد با خیال راحت میخوابیدم !
.
.
.
.
اعتراف میکنم کوچولو که بودم مامانم نمیذاشت چیپس بخورم، خلاصه یه شب اینقد رو مخش رفتم که بالاخره گفت: باشه فردا بهت پول میدم برو بخر. من اون شب تا صبح نخوابیدم !
.
.
.
.
اعتراف میکنم که تا ۱۰ سالگی به قشنگ میگفتم خشنگ و داداشم هم به خاطر همین همش منو تنبیه میکرد!
.
.
.
.
اعتراف میکنم اون زمانا که کارتون فوتبالیستها رو پخش میکردن (اگه یادتون باشه بعضی وقتها دو قسمت رو باهم نشون میدادن) من قبل از اینکه شروع بشه و تیتراژش بود میرفتم جلوی تلویزیون و جلوی اسپیکرش داد میزدم که دو قسمته نشون بدید !!
.
.
.
دفعه ی بعد بیشتر اعتراف میکنم