یک مرد مجرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه ؛
میره میشینه PES 2014 بازی میکنه !…
..
..
..
دیشب داداشم تو خواب هذیان میگفت و جیغ میکشید … رفتم اتاق میبینم بابام بالا سرشه !! میگم خوب بیدارش کن ! میگه بذار کابوسشو ببینه ، اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک میگیره…. بزار سه بعدیشم ببینه
..
..
..
ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻬﺶ ﺧﻮﺭﺩ، ﯾﻪ ﺩﻭﺭ ﮐﺎﻣﻞ ﺯﺩ، ﻭﻟﯽ ﻧﺮﯾﺨﺖ ﺭﻭﯼ ﮐﯿﺒﻮﺭﺩﻡ ! ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﻗﺪﺭﺗﺸﻮ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺍﮔﻪ ﻧﻤﯿﺮﯾﺰﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﯼ ﻭ ﻣﻨﺶ ﺑﺎﻻﺷﻪ
..
..
..
سرهنگ ساندرس یک روز در منزل نشسته بود که در این میان نوه اش آمد و گفت : بابابزرگ این ماه برایم یک دوچرخه میخری ؟ او نوه اش را خیلی دوست می داشت ، گفت : حتماً عزیزم ، حساب کرد ماهی ۵۰۰ دلار حقوق بازنشستگی میگیرد و حتی در مخارج خانه هم می ماند . شروع کرد به خواندن کتاب های موفقیت . در یکی از بندهای یک کتاب نوشته بود: قابلیت هایتان را روی کاغذ بنویسید . او شروع کرد به نوشتن ، تا اینکه ، دوباره نوه اش آمد و گفت : بابا بزرگ داری چه کار می کنی ؟ پدربزرگ گفت : دارم کارهایی که بلدم را مینویسم . پسرک گفت : بابا بزرگ بنویس مرغ های خوشمزه هم درست می کنی . درست بود ؛ پیرمرد پودرهایی را درست می کرد که وقتی به مرغ ها میزد مزه مرغ ها شگفت انگیز می شد . او راهش را پیدا کرد . پودر مرغ را برای فروش نزد اولین رستوران برد اما صاحب آنجا قبول نکرد ، دومین رستوران نه ، سومین رستوران نه ، او به ۶۲۳ رستوران مراجعه کرد و ششصدوبیست و چهارمین رستوران ، حاضر شد از پودر مرغ سرهنگ ساندرس استفاده کند . امروزه کارخانه پودر مرغ کنتاکی در ۱۲۴ کشور دنیا نمایندگی دارد . اگر در آمریکا کسی بخواهد تصویر سرهنگ ساندرس و پودر مرغ کنتاکی را بالای درب رستورانش نصب کند ، باید ۵۰ هزار دلار به این شرکت پرداخت کند .
..
..
..
رفتم مهمونی سبزی پلو درست کرده بودن با کوکوسبزی! بعدم یه بند غر میزدن که چرا سبزی خوردن نمیخوری؟؟؟ خو لامصـــــــــبا... گوسفندم انقد سبزی یه جا نمیخوره
..
..
..
مردی در کنار جاده ، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت . چون گوشش سنگین بود ، رادیو نداشت ، چشمش هم ضعیف بود ، بنابراین روزنامه هم نمی خواند . او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود . خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق می کرد و مردم هم می خریدند . کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد . وقتی پسرش از مدرسه نزد او آمد ... به کمک او پرداخت . سپس کم کم وضع عوض شد . . پسرش گفت : پدر جان ، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای ؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود بیاد . باید خودت را برای این کسادی آماده کنی . پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است . . بنابراین کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد . فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت . او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت : پسرجان حق با توست . کسادی عمومی شروع شده است . . آنتونی رابینز یک حرف بسیار خوب در این باره زده که جالبه بدونید ؛ اندیشه های خود را شکل ببخشید در غیر اینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند . خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند
..
..
..
وقتي بچه بودم ، سرم ميخورد به ديوار براي اينکه گريه نکنم مامانم ديوارو ميکشت سر منم سريع خوب ميشد
..
..
..
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﮔﻠﮑﺴﯽ ﻧﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ، ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺗﺶ،
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﯿﻔﯿﺘﺶ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﺎﯾﺰﺵ.
ﺁﺧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮﺷﯽ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭﺑﺎﺯﺍﺭﻩ ﮐﻪ
ﺍﺯ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﺭﺩ ﻧﻤﯿﺸﻪ!
ﯾﻌﻨﯽ ﻋﻤﺮﺍ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺗﻮﯼ ﭼﺎﻩ.
..
..
..
پسره تو دوران مجردى میخواست دنیارو عوض کنه.
حالا زن گرفته؛
دیروز رفتم خونه شون دیدم نمیتونه
,کانال تلویزیونو عوض کنه…
============================================
ﭘﺮ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺗﺮﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﭘﺴﺮﺍ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﻌﻠﻢ
ﺩﯾﻨﯽ:
ﺁﻗﺎ ﺻﯿﻐﻪ ﺭﻭ ﺧﻮﺩﻣـﻮﻧَـﻢ ﻣﯿﺘﻮﻧﯿﻢ ﺑﺨﻮﻧﯿـــــﻢ؟
============================================
مورد داشتیم پسره به رولت خامه ای میگفته کیک حلقه ای
خدایا اینو کجای دلم بذارم...!